هايكو و كُشتگان بيآواز…
احمد تهوري
نگاهي به كتاب «شبتاب و ماه رنگ پريده – هايكوهايي براي غزه»
كاوه گوهرين – ناشر: فصل پنجم – ۱۳۹۳
… هايكو (haiku) گونهاي ادبي است و با اينكه خاستگاه اصلي آن كشور ژاپن است و ريشه در سنتهاي شعري مردمان آن سرزمين دارد، امروزه از مرزهاي اين كشور گذشته و در ميان تمامي مردمان اين كره خاكي علاقهمنداني دارد و خوانده ميشود.
هايكو از قرن هفدهم ميلادي به اين سو، تحولات و تغييراتي بسيار را تجربه كرده تا به شكل و تكنيك تكامل يافته امروزي رسيده است. اينها در ابتدا نخستين حلقه از سرودههايي بودهاند كه «هايكا» ناميده ميشد. هايكو شوكت امروزين خود را مديون بزرگاني همچون «باشو»، «شيكي»، «بوسون» و «ايسا»ست كه با نوشتن هايكوهايي درخشان و ماندني، هويت مستقل آن را تثبيت كردند و از آنجا كه هايكو با تكنيكهاي ويژه خود يعني دارا بودن «فصل واژه»، «سكوت واژه» و «وابي سابي» آن هم در قالبي كوتاه و زباني موجز ميتواند به هر موضوعي در جهان هستي اعم از ساده و پيش پا افتاده و پيچيده و دشوار بپردازد و به گونهاي روشن بازتاب دهنده موقعيتهاي كشف شده انسان و رابطه او با طبيعت و هستي باشد لذا با اقبال مردمان هر نقطه از اين گيتي از هر فرهنگ و مليتي روبرو گشته و به همين دليل در روزگار ما هايكو در بيشتر كشورها نوشته و خوانده ميشود.
هايكو در ايران نخستينبار با ترجمههاي زندهيادان احمد شاملو، سهراب سپهري و بعدها با تلاش كساني همچون ع.پاشايي به عنوان ژانر ادبي قابل توجهي شناخته شد و از آنجا كه در سنت ادبي ايران شعرهاي كوتاه «خسرواني» و بعدها تك بيت و رباعي داشتهايم، برخي سرايندگان و نيز اهل فن به جنبههاي تكنيكي و محتوايي هايكو اهميت داده و تلاش كردهاند به نوعي از هايكوي ايراني با همان تلقي شعر كوتاه برسند و نكته حايز اهميت اين بود كه هايكو اصلاً شعري از آن دست نبود كه بتوان با تأكيد بر كوتاه بودن و نام «شعرك» و يا اسامي ديگري بر آن نهادن وارد زبان و فرهنگ فارسياش كرد. هايكو، بدان جهت در بيان مخاطبان محبوبيت دارد كه در عين سادگي و ايجاز و حذف تشبيه، استعاره و روايت يك كشف و شهود در جهان هستي آن هم در زمان حال، خواننده علاقهمند را مجاب ميكند كه در روح و ذهن او اتفاقي شگرف رخ داده است.
در سه دهه اخير كاوه گوهرين، عباس كيارستمي، سيروس نوذري، مسيح طالبيان و بسياري ديگر تلاش داشتهاند كه نوعي هايكوي فارسي را به مخاطبان خود عرضه كنند و با نگاهي جدي بدان، آثار قابل تأملي بيافرينند. در اين ميان ترجمه هايكوهايي از زبان اصلي ژاپني توسط قدرتالله ذاكري و يا تدوين آثاري محققانه درباره شعر كوتاه و هايكو از سوي سيروس نوذري و برخي مقالات مسيح طالبيان در مطبوعات سخت روشنگرانه بودند.
«شبتاب و ماه رنگ پريده» به گمان من شايد چهارمين دفتر از هايكوهاي گوهرين در قالب كتاب باشد كه تلاش داشته افقهاي ديگري از ظرفيتهاي هايكو را در ثبت و ضبط زندگي روزمره و اتفاقات جهان امروز رقم بزند. كاوه گوهرين در آخرين هايكوهايش «ماغ گوزن در جنگل خاموش» نويد شيراز – ۱۳۹۰ – گو اينكه بر رعايت اصول هايكوي كلاسيك اصرار دارد اما در بخش «سن ريو»ها با طنزي گاه تلخ و سياه به مسائل روز جامعه نيز بياعتنا نيست ليكن در كتاب حاضر مورد نظر، يكسره به اتفاق تلخي در روزگار كنوني ميپردازد كه همانا بمباران پنجاه و سه روزه اخير شهري مظلوم و بيدفاع يعني «غزه» است. نوشتن حدود شصت هايكو در يك دوره نزديك به دو ماه كاري دشوار و ناشدني است، چرا كه نوشتن هايكوي اثرگذار حتي هر روز يك هايكو براي هر هايكونويسي، كاري است صعب و دشوار و ميتوان تصور كرد آنچه گوهرين را در ثبت اين هايكوها مجاب كرده به نظر من تلخي و سنگيني فاجعهاي بوده كه شهري همچون غزه گرفتار آن بوده است. كوبيدن شهري بيسلاح و بيدفاع و نيز كشتار كودكان و زنان در ابعاد عظيمي از تخريب ساختمانها، آن هم در برابر سكوت مجامع بينالمللي و بيتفاوتي كشورهاي مدعي حقوق بشر، ميتواند در شمار عواملي باشد كه هايكونويسي جدي را وادارد كه رها كند تكنيك و اصول كلاسيك هايكو را و اينبار روايتگر تنهايي مردمان شهري باشد كه هر لحظه و هر ساعت چهره مرگ را به وضوح و عريان به تماشا نشستهاند و با چشماني غمگين و لبريز خواهان پاسخ به اين پرسش باشند كه چرا جهان ايستاده است و اين «نسلكشي مدرن» را با بيتفاوتي مينگرد…؟
هايكوهاي اين مجموعه با اينكه عموماً در فضايي غمبار و خونين واقع ميشوند و سرنوشت مردمان شهري را در دم و لحظه ثبت و روايت ميكنند اما تكراري نيستند بلكه تنها در چند سطر و واژگاني اندك و بيهيچ حشو، ژرفاي اين فاجعه را رقم ميزنند تا بدانجا كه خواننده احساس ميكند تلخي و اندوه هر هايكو را ميتوان دستمايه سرودن قصيدهاي كرد. براي نمونه: روي آن ندارد / بر غزه بتابد / ماه رنگ پريده و يا اين هايكو: اي كاش / نميآزردمت / عايشه!
در اين هايكو مخاطب درمييابد كه راوي، هنگام زنده بودن همسرش با او رفتار خوبي نداشته و اينك عايشه، همسر او در بمباران كشته شده است. متن هايكو به واقع مونولوگ راوي است در پشيماني از گذشته. همچنين است اين هايكو كه بزرگي و سياهي مرگ را بازمينماياند: هيچ كس / بيدار نميشود / با زنگ ساعت شماطهدار!
اثرگذاري بيشتر هايكوهاي آمده در اين دفتر از آن روست كه زبان رقم زدن فاجعه و يا اشارات آن غير مستقيم و با رعايت ايجاز است و همين پرهيز از شرح و توضيح، ذهن خواننده را درگير پرسشهايي ميكند كه خود بايد در مقام پاسخ به آن برآيد. براي نمونه نزديك به دو هفته از جنايات غزه در ايام ماه رمضان اتفاق ميافتد كه هايكونويس اين نكته را هم فراموش نكرده است آنجا كه مينويسد:
ماه روزه / بي هيچ واهمه / آب ميخورد گربه
«شبتاب و ماه رنگ پريده» با اينكه دفتري كمحجم و كمبرگ است، ليكن توانسته است به تعهد خويش در ثبت لحظههاي مرگبار جنايت در غزه وفادار بماند و سندي باشد براي آيندگان تا بدانند بر مردمان شهري چه رفته است..