چیماماندا نگزى آدیچی نویسنده نیجریهای و هموطن چینوا آچهبه، با شاهکار حماسیاش «نیمی از خورشید زرد» که تنها در بریتانیا نیممیلیون نسخه فروخت، برنده جایزه ادبیات زنان در سال ۲۰۰۷ شد و در ۲۰۲۲ هم در ۲۵سالگی این جایزه، بهترین کتاب تاریخ این جایزه را آن خود کرد. در سال ۲۰۱۹ از سوی گاردین به عنوان دهمین کتاب برتر قرن و از سوی بیبیسی به عنوان یکی از صد رمان تاثیرگذار جهان نامیده شد. این رمان یک دستاورد بزرگ برای این نویسنده بود که با آثار دیگر ادامه یافت از جمله مجموعهداستان «چیزی که دور گردنت حلقه میزند» در سال ۲۰۰۹. این کتاب با ترجمه سولماز دولتزاده از سوی نشر آفتابکاران منتشر شده است.
از زمان انتشار «نیمی از خورشید زرد» بسیاری به این فکر میکردند که آدیچی، که آن زمان فقط ٣١ سال داشت، در آینده چه خواهد کرد. پاسخ او بازگشت به داستانهای کوتاه بود، که برای آن جوایز و تحسین منتقدان را نیز در اوایل دوران حرفهایاش دریافت کرده بود. «چیزهایى دور گردنت حلقه مىزند» مجموعهای از سیزده داستان کوتاه درخشان است که عمدتاً بر زندگی و تجربیات زنان نیجریهای تمرکز دارد – زنان گرفتار در خشونت سیاسی یا مذهبی که مجبور به کنارآمدن با آوارگی، تنهایی و ناامیدی در زندگی جدید یا ازدواج جدیدشان شده و زنده ماندهاند. تراژدی زنان عموماً از طبقه متوسط، باهوش، اما بیاعتماد هستند و تمایل دارند توسط شخصیتهای خودخواه و غیراخلاقی مورد حمله قرار گیرند.
آدیچی در «دوشنبه هفته گذشته»، داستان یک زن نیجریهای تحصیلکرده دانشگاهی را روایت میکند که دوباره در آمریکا زندگی میکند و مجبور میشود با کارکردن به عنوان کمک در خانه، امرار معاش کند. در «سفارت آمریکا»، زنی که فرزندش توسط اراذلواوباش سیاسی در شکار شوهرش به قتل رسیده، از بسیاری از تحقیرهای کوچکی رنج میبرد که هر کسی که تابهحال درخواست ویزا از یک کشور فقیر آفریقایی به یک کشور ثروتمند غربی را داده است، متحمل میشود. اگرچه نتهای ضعیفی از خوشبینی وجود دارد، اما در مجموع اینها داستانهای مالیخولیایی، ناامیدی و استقامت هستند تا امید.
در این اثر فقط یک داستان راوی مرد دارد. «ارواح»، روایتگر برخورد یک استاد بازنشسته دانشگاه با همکار سابق خود است که استاد معتقد بود در جریان «جنگ بیافران» مُرده است. استاد در خلال گفتوگوی خود تغییرات زیادی را که در این سالها رخ داده، تغییراتى چون خیانتهای همکاران و دولتها، از دستدادن رویاها و همچنین همسر خود درنتیجه درمان با داروهای تقلبی، به یاد میآورد. همان همسری که هنوز شبانه به اتاق شوهرش سر میزند. این یک داستان تکاندهنده و لطیف است که ما را به دنیایی میبرد که آدیچی بهطرز متقاعدکنندهای در «نیمی از خورشید زرد» روایت کرده است.
نوشتههای آدیچی مملو از نظرات اجتماعی و سیاسی است. او نویسندهای است که آشکارا نقش خود را به عنوان سخنگو برای تجربیات کسانی که در قاره محل تولدش زندگی میکنند جدی میگیرد. اما اگر این نیروی محرکه درواقع نیرویى است که از بسیاری از نویسندگانی که از آفریقا بیرون میآیند ساطع میشود، این امر بارِ بسیارى بر دوش نویسنده سیاهپوست میگذارد. اینکه از آنچه میبیند متاثر شود و درعینحال به آن محدود نشود. آدیچی بهترین تعادل را در این اثر انجام داده است و شاید این دلیلى است که مقیاس روایت به او فرصتى برای کشف تأثیر جنگ بر شخصیت داده بود. بااینحال، برخی از داستانهای این مجموعه از تیزبینی و موفقیت رمانهای او کمتر است، بهطوریکه میدانیم شاید از دورههای پیشین نویسندگی آدیچی میآیند و برای این مجموعه غبارآلود شدهاند.
در این میان رمانهایى که از توفیق کمترى برخوردارند، داستانهایی هستند که میل نویسنده به بیان یک بیانیه خیلی واضح احساس میشود، موفقترین آنها زمانی است که بر شخصیت، موقعیت یا (مثل «فردا دیگر دیر است»، یکی از کوتاهترین اما ماهرانهترین داستانها تمرکز کند.) چگونه زندگیها در یک لحظه تغییر میکنند. سپس مضامین قدرتمند نزدیک به قلب آدیچی میدرخشند، اما هرگز بر شفافیت و درخشندگی نوشتار او سایه نمیاندازند. به بیانی دیگر، باید گفت این مجموعه تصویری درخشان از زنان آفریقایی میدهد که میتواند متعلق به هر قارهای باشد، به ویژه آسیا و خاورمیانه که در پیوند نزدیکتری با آفریقاییها قرار دارند، از جمله از نقظهنظر مذهبی، که همه این زنها با آن دستوپنجه نرم میکنند.
آرمان امروز – مونا آلاشتی