خبر بد؛ به بوم وانهادن
احمد تهورّی
کارشناس نشر
در خبرها آمده بود حجتالاسلام سید مهدی خاموشی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی پیرامون تغییرات حاصل شده و مالکیت انتشارات خوارزمی عنوان کرده است که پرونده این موضوع غامض است و رأی دادگاه تعیینکنندة مالکیت این انتشارات خواهد بود. هر چند این موضوع چندان جدید و غریب نیست و پس از فوت علیرضا حیدری مدیر انتشارات خوارزمی در سال ۱۳۸۶ بر اثر ایست قلبی اتفاقات بعد مؤید آن بود که تغییراتی رخ خواهد داد که بزودی خبر وقوع آن به گوش هالی فرهنگ بویژه دستاندرکاران نشر خواهد رسید. سعدی بزرگوار در باب هشتم گلستانِ جاوید و ماندگار و در آداب صحبت میفرماید: «خبری دانی که دلی بیازارد، تو خاموش، تا دیگری بیارد.» و بعد بیتی را هم چاشنی آن میکند سخت تأملبرانگیز که میتواند ره و رسم همة آنانی باشد که به دنبال بعضی اخبار نه چندان دلچسب هستند:
«بلبلا مژدهی بهار بیار خبر بد، به بوم باز گذار!»
این مقدمه را چیدم تا این نکته را بگویم که میدانم آنچه را خواهم نوشت خبر خوشی نیست، حداقل از این منظر که شاید دیگر علاقهمندان به کتابهای یکدست و یک فرم خوارزمی از دیدن آن محروم خواهند بود. چرا که رئیس سازمان تبلیغات اسلامی میگوید مالکیت این انتشارات به زودی به این سازمان واگذار خواهد شد. البته در این نوشتار سعی بر تحلیل محتوای حقوقی این قضیه که به گفته آقای خاموشی غامض است ندارم که خود زمان دیگری میطلبد و باید منتظر رأی دادگاه بود بلکه در ادامه به شباهتهای این رویداد که به نوعی مصادره اول انقلاب امیرکبیر را تداعی میکند خواهم پرداخت.
خبر واگذاری خوارزمی شنونده را ناخودآگاه پرتاب میکند به ۳۶ سال قبل و سالهای آغازین انقلاب و ماجراهایی که منجر به مصادرهی «انتشارات امیرکبیر» گردید. این موسسه بزرگ نشر که به سال ۱۳۲۸ خورشیدی به همت «عبدالرحیم جعفری» یکی از شیدایان صنعت نشر ایران پایهگذاری شد و در طول سالیان فعالیتاش به یکی از مؤسسات بزرگ انتشاراتی خاورمیانه بدل گشت هم امروز برای اهالی فکر همچون یک خاطرهی خوب و جاودانه است و نوستالژی کتابهای چاپ امیرکبیر، برای کتابخوانان حرفهای همچنان زنده است، و از پس این همه سال هنوز هم چاپهای نخستین آثاری همچون «کمدی الهی» دانته و یا دورهی «تاریخ ادبیات» ادوارد براون و همچنین چاپ جلد آبی «بینوایان» ویکتور هوگو و از نویسندگان بزرگ ایرانی چاپ مجموعه آثار صادق هدایت، جلال آلاحمد، بزرگ علوی و تجدید چاپ مجموعه ۱۰ جلدی «دیوان شمس» تصحیح زندهیاد فروزانفر، دایرةالمعارف دانش بشر، دایرة المعارف فارسی مصاحب، فرهنگ معین، برهان قاطع ۵ جلدی، امثال و حکم زندهیاد دهخدا و بسیاری آثار دیگر که گنجینهای از فرهنگ را در خود دارند همچون ورق زر هنوز هم دست به دست میگردد. به این آثار بیفزایید چاپهای نفیس شاهنامهی فردوسی و قرآن و صحیفه سجادیه و ترجمهی ماندگار زندهیاد محسن فارسی از نهجالبلاغه و بسیاران آثار ارزشمند که برشمردن عناوین آنها خود مثنوی هفتاد من است.
در کنار این کتابها و انتشار آثار بیبدیل از شاهکارهای ادبی جهان در مجموعهی کلاسیکهای معاصر و یا حتی مجموعه کتابهای طلایی و ابتکارات درخشان انسان فرزانهای همچون عبدالرحیم جعفری، مجسّم کنید کنید که در فروشگاهها و شعبات امیرکبیر و همچنین چاپخانه سپهر تا چه میزان کارگر سرگرم چنین کار فرهنگی و خلاقهای بودند و ضمن کسب معاش حلال چرخهای صنعت نشر و فرهنگ این مرز بوم را میچرخاندهاند و دریغا در بحبوحهی سالهای آغازین انقلاب تاریخساز ایران، به جای تقدیر و سپاس از تلاشهای شگرف مدیران این مؤسسه، در اقدامی نه چندان منطقی، حکم به مصادره این تشکیلات فرهنگی داده شد و بین عاشق و معشوق مفارقت افتاد و خسارتاش را هم اهل کتاب پرداخت. واقعیت این است که در سالهای تصدی سازمان تبلیغات بر انتشارات امیرکبیر، به دلیل تغییر مدیریتها و مسئولیتهای متعدد و در مصدر امور قرار گرفتن افرادی که هیچ شناخت و تخصصی در حوزهی نشر نداشتند انتشارات امیرکبیر چندین بار تا آستانه فروپاشی و ورشکستگی پیش رفت و لیکن تجدید چاپ آثاری که متعلق به گنجینهی امیرکبیر بودند، گره از کار فروبستهی آنان گشود و به بعضی گردانندگان فهماند که اگر مترجمی همانند «شجاعالدین شفا» خارجنشین است اما ترجمهی او از «دانته» که گناهی ندارد و میتواند با تجدید چاپ و استقبال بازار کتاب، مانع از فروپاشی موسسه گردد. و چنین نیز شد. واقعیت این است که در دوران تصدی این قبیل افراد نابلد آثاری در این موسسه چاپ شد که از بسیاری جهات بیرون از استاندارد رایج مؤسسه بود و سبب سلب اعتماد خوانندگان نسبت به قوت آثار تألیفی و ترجمهها گردید. در دوران آقای جعفری، بهترین مترجمان و ویراستاران و نویسندگان با این مؤسسه همکاری میکردند و امروز هم که به نخستین چاپ آثاری همچون مجموعه آثار هدایت، فروغ و یا بسیاری رمانها و دواوین شعر مینگرید این کتابها در عین اعتبار متن، از چاپ خوب، صفحهآرایی و تجلید بینظیری برخوردار بودهاند و همین نکته سبب گردیده است این چاپها با قیمتهای بالایی خرید و فروش شوند. به همهی این نکات این را هم هم بیفزایم که به جز بیمهری دستگاههای اجرایی، مؤسسهی امیرکبیر، بیمهری دیگری از سوی بعضی همکاران نشر را هم شاهد بود و آن اینکه بسیاری از کتابهای مؤسسه بیاجازه و بدون قرارداد از سوی بعضی ناشران طبع و نشر گردید و در بسیاری موارد نیز انبوهی از این عناوین با چاپهای نامرغوب و زیراکسی در بساطیهای روبروی دانشگاه تهران عرضه شد. این گونه است که امروز خبر پیرامون «انتشارات خوارزمی» خبری است که تداعیکننده سرنوشت و داستان «پُرآب چشم» امیرکبیر و خواندن چنین سطرهایی از مصاحبهی «حجتالاسلام خاموشی» بر این بلاتکلیفی دامن میزند: «انتشارات خوارزمی را به اقتضای خوارزمی اداره خواهیم کرد…» (به نقل از خبرگزاری فارس – تیرماه ۹۳)
***
زندهیاد علیرضا حیدری، مدیر انتشارات خوارزمی، انسانی فرهیخته و خودساخته بود و در کارنامة فرهنگیاش سابقه سردبیری مجلة «سخن» را داشت که از ماندگارترین نشریات ادبی این سرزمین بوده است. او از دوره هفتم تا دوره سیزدهم در مجلة «سخن» فعالیت ادبی مضاعفی داشت و حاصل همکاری حیدری و زندهیاد دکتر خانلری منجر به تولد نشریه «سخن علمی» میشود آنجا که پرویز شهریاری در جریان تشکیل «گروه فرهنگی خوارزمی» قرار گرفت و در چاپ بسیاری از آثار دروس ریاضی با انتشارات امیرکبیر همکاری کرد. به دنبال این ماجرا «مؤسسه خوارزمی» پا گرفت که نخستین مدیرعامل آن «شمسآوری» بود و یک ماه پس از تشکیل این مؤسسه بخش ویرایش آن به همت علیرضا حیدری بنیان نهاده میشود که ثمرة نیکوی آن ویرایش سنجیده و دقیق آثار تألیفی و ترجمه بود.
مؤسسه انتشارات خوارزمی پس از سنگبنای نخستین آن در سال ۱۳۴۷ با تلاشهای مداوم زندهیاد حیدری و کادر مجرب آن در اندک مدتی به یکی از مؤسسات معتبر نشر ایران بدل شد و در دوران دهه ۵۰ شمسی به اوج رسید.
عبدالرحیم جعفری بنیانگذار انتشارات امیرکبیر در کتاب در «جستجوی صبح» خاطرهای را بدین شکل نقل کرده است: «سالهای ۵۳-۱۳۵۲ اختلافات شدیدی بین شرکا و مدیران شرکت سهامی انتشارات خوارزمی بروز کرد و کار شرکت مزبور دستخوش رکود شد. شرکت خوارزمی تا آن تاریخ کارهای چشمگیری در عرصه چاپ و نشر کتاب انجام داده بود. بیشتر سهام آن متعلق به آموزگاران و دبیران مدارس، به ویژه گروه فرهنگی خوارزمی بود. و حالا بین آقایان دکتر محمود عرب اف و علیرضا حیدری و پرویز شهریاری که اعضای هیأت مدیره شرکت خوارزمی بودند، اختلاف بروز کرده و شرکت در آستانه از هم پاشیدگی بود.» (در جستجوی صبح – خاطرات عبدالرحیم جعفری – جلد ۲ ، ص ۸۶۳) جعفری سپس به این موضوع اشاره میکند که جمعاً دوسوم سهام آن شرکت را میخرد تا آن را از ورشکستگی و اضمحلال رهایی بخشد و طبیعی بود که پس از انقلاب و اتفاقاتی که برای بنیانگذار امیرکبیر رخ داد به نوعی در آینده نه چندان دور دامان انتشارات خوارزمی را به همین سیاق خواهد گرفت. کتابهای خوارزمی با داشتن شکلی یکسان، صحافی خوب، رنگ ثابت جلد، آستر بدرقه، صفحهبندی و رعایت همه معیارهای زیباشناختی کتاب بود که «خوارزمی» در نزد اهالی فرهنگ و علاقهمندان به کتاب اعتباری تام یافت به نحوی که اکثر خریداران کتاب اگر نام مترجم و نویسنده را هم نمیشناختند به اعتبار آرم انتشارات خوارزمی، کتاب را میخریدند و هرگز هم از خرید خود پشیمان نمیشدند. در سالهای پس از انقلاب نیز خوارزمی با مدیریت حیدری چاپ پیراسته دیوان حافظ دوجلدی از دکتر خانلری و همچنین فرهنگ ادبیات جهان از دکتر زهرا خانلری (کیا) گلستان و بوستان سعدی با تصحیح زنده یاد دکتر غلامحسین یوسفی و همچنین رمانهای جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان از بانوی قصهنویسی ایران سیمیندانشور را در کارنامه دارد که همگی آثاری جاودانه و ماندنی هستند.
روزی زندهیاد حیدری در مصاحبهای با اشاره به سختیهای کار نشر و اداره این مؤسسه گفته بود: «هر زمان که استعفا بدهم خوارزمی از بین میرود.» (تاریخ شفاهی نشر ، ص ۳۱۲ ، ققنوس ، ۱۳۸۲) و امروز که علیرضا حیدری در میان ما نیست و به سال ۱۳۸۶ هم از زندگی استعفا کرد و هم از خوارزمی، شاهد آن هستیم که مقدماتی فراهم شده تا یکی از ارزشمندترین مؤسسات نشر این کشور به سرنوشت مؤسسه امیرکبیر دچار شود. آن هم هنگامی که رئیس دولت تدبیر و امید در گزارش صدروزة خود به مردم از اعتماد به اهالی فرهنگ سخن میگوید و خواستارکاهش مداخلات دولت در بخش فرهنگ میشود. بدیهی است قوه قضاییه در صدور رأی برای یک مؤسسه فرهنگی شناخته شده، سابقه فعالیت، نحوه چاپ آثار و یا امکان تجدید طبع آثار موجود را در نظر بگیرد و راضی نشود که تجربه تلخ مصادره امیرکبیر یک بار دیگر تکرار شود و ضمن رعایت حقوق همه سهامداران و عدم تخطی از قوانین کشور به دوام و بقای یک مؤسسه فرهنگی که در جان و روح اهل فرهنگ از نشانی ویژه برخوردار است، یاری رساند.