نسخه صوتی «مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت» منتشر شد
کتاب صوتی «مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت» نوشته شیما سورن با گویندگی صدیقه ساعتیزاده راهی بازار نشر شد.
کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت نوشتهی شیما سورن مجموعهای از داستانهای کوتاه اجتماعی است. نویسنده در این کتاب شما را با زندگی زوجهایی همراه میکند که هرکدام رازی برای پنهانکردن دارند
کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت اثری از شیما سورن است که در دو بخش و با روایت داستانهایی کوتاه، تصویری از زندگی مشترک در دل غربت را ترسیم میکند. در این مجموعه داستان خبری از عاشقانههای اغراقآمیز نیست؛ بلکه واقعیت زندگی زناشویی از دریچهی دید زن و مرد روایت میشود. جایی که دوست داشتن در میان عادات روزمره و تلخیهای نابهجا گم میشود، جایی که خبری از عدالت و انصاف نیست، بلکه مرد و زن درست مانند علفهای هرز، بیهدف و بدون فکر راهشان را از میان مشکلات پیدا میکنند و بیآنکه بخواهند برایشان راه حلی پیدا کنند، به یک همزیستی مسالمتآمیز در کنار آنها میرسند.
بخش اول از زاویه دید مردی روایت میشود که از خانه و خانوادهاش در اردبیل دل کنده و حالا به تنهایی در جایی در آن سر دنیا در بروکسل زندگی میکند. نشستن پشت پنجره و دیدن زن همسایهی مراکشیاش که مشغول کوتاه کردن موهای یکی از چندین بچههایش است، او را به خاطرات زندگی مشترکش با تارا پرت میکند. تارا خیلی وقت است که از این خانه رفته و دامون، پسر کوچکشان را هم با خودش برده، ولی یاد و خاطرهاش هیچوقت دست از سر این مرد سرد و لجباز برنمیدارد. مردی که با تمام توان اصرار دارد که رفتن تارا درست مانند دیگر تلخیهای این زندگی، تأثیری رویش نذاشته، ولی خودش هم نمیتواند این موضوع را انکار کند که تارا، برای جهانش درست مانند خورشیدی بود که همهچیز را گرم میکرد و به زندگیاش معنا میبخشید. درست از زمانی که نطفهی دامون در دل تارا بسته شد و مهرش به قلبش نشست، فاصلهاش با او بیشتر و بیشتر شد و این موجود کوچک، این دشمن خودی که از جنس سلولهای خودش بود، تمام تارا را تصاحب کرد و از او گرفت…
بخش دوم کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت اما، از زاویهی دید زنی مراکشی روایت میشود که از قضا همسایهی شخصیت بخش اول است. این زن، چهار سالی میشود که با ابراهیم ازدواج کرده و حالا در بروکسل، به کار نصب فیبر نوری و تجهیزات اینترنت مشغول است. شوهرش ابراهیم اما مرد سرد و بیاحساسی است که با وانتش، برای قصابیها گوشت جابهجا میکند. تمام هیکل و لباسهایش همیشه بوی مرغ و سیگار میدهند. ابراهیم که در خانواده و سیستمی مردسالار بزرگ شده، به سرتاپای بلژیکیها مشکوک است و همه را فاسد و گناهکار میبیند. او مدام به همسرش اصرار میکند تا بچهدار شوند، بلکه بتواند اسمش را همنام با اجدادش، حلیمه و یا زکریا بگذارد. همسرش اما پایبند این زندگی نیست و اگر اجبار ادارهی مهاجرت برای دادن کارت اقامت بعد از گذشت پنج سال از زندگی مشترک نبود، تا حالا هزاربار از ابراهیم جدا شده و رفته بود…
کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت اثری از شیما سورن است که با تلاش نشر صوتی آوای چیروک و انتشارات آفتابکاران، منتشر شده. این کتاب را با صدای صدیقه ساعتیزاده میشنوید.
کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به داستانهای معاصر فارسی با درونمایه و موضوع اجتماعی، از شنیدن این کتاب صوتی لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت میشنویم
از روی تخت متکایی برمیدارم و زیر پیراهنم قرار میدهم. تصویر مضحکی است. ابراهیم را میبینم که با چشمانش میخندد. دستم را به پشت کمرم میگذارم، شبیه عزیزه به وقت بارداریاش. اگر باردار بشوم ابراهیم شاید زودتر خانه بیاید. از این شغل شوفری و حمل بار برای قصابیهای شهر هم دست بردارد. لابد رمانتیک میشود، زنگ میزند و میگوید لباسهایت را بپوش امشب برایت سورپرایز دارم. میخواهیم برویم سینما، فیلم میموسا رو تو سینماتک گذاشتهاند. سینما رفتن آن هم با ابراهیم، شبیه این است که شبانه وسط بیابان هوس شکلاتهای لیونیداس بکنید. ابراهیم حتماً پدر مهربانی میشود. حلیمه یا زکریا را به پارک مثلثی میبرد و برایشان وافل داغ شکلاتی میخرد. متکا از زیر پیراهنم میافتد و کاش رویای بچهدار شدن از سر ابراهیم میافتاد. تلفنم زنگ میخورد. ابراهیم است، مثل همیشه نگران.