سیاحت با کلمات سربی

0 738

رضا علامه‌زاده، نویسنده و مستندساز در سفری به روسیه مشاهدات خود را از آثار به جا مانده از دوران استالین به نحوی بازگو می‌کند که خواننده را با پرتاب به فضای خشن و بی‌رحم آن زمان، با واقعیتی به نام سانسور حاکم بر جامعه فرهنگی- هنری اتحاد شوروی روبه‌رو می‌کند. در حال حاضر از قدرت‌نمایی ژوف استالین خبری نیست و علامه‌زاده این فرصت را یافته تا از آرشیو فیلم و عکس روسیه در مسکو بازدید کند. ساختمانی قدیمی با اتاق‌های متعدد و هزاران هزار حلقه فیلم‌های ۳۵ میلی‌متری از دوران اتحاد جماهیر شوروی. همان‌گونه که نویسنده نوشته است درهای این آرشیو روی محققان و مستندسازان خارجی فعلا به طور نیم‌بند باز شده و آنها می‌توانند تحت شرایطی از آن جا و امکاناتش استفاده کنند. دیدن فیلم در آرشیو برای انتخاب، فقط روزی ۴۸ دلار هزینه دارد اما اگر بخواهد از همان فیلم کپی کنید باید برای هر دقیقه ۷۰۰ دلار آمریکا بپردازند.

آن جا چه خبر است و چه می‌خواهی ببینی؟ مشاهدات کاملی از نویسندگان چون ایزاک بابل، میخاییل بولگاکف، آندره پلاتونوف و اوسیپ ماندلشتام که همگی در قلمرو شعر و ادبیات از اعتباری جهانی برخوردارند، در این‌جا وجود ندارد اما علامه‌زاده می‌تواند بیش از ۶۰ دقیقه فیلم از حلقه‌های مختلف مربوط به آنها را انتخاب کند. او قول داده است به زودی فیلم بلندی درباره این ۴ نفر بسازد. اما کتاب «سیاحت نامه محرمانه» با خاطرات و نامه‌های نویسنده کتاب «مرشد ومارگریتا» یعنی میخاییل بولگاکف شروع می‌شود، معروف‌ترین و نامدارترین هنرمندان و نویسندگان روسیه از جمله ماکسیم گورکی بارها شاهد اجرای نمایش «دشمنان» این نویسنده در سالن نمایش «مخات» Mchat-theatre بوده‌اند. مدیریت این سالن، سال‌های سال با کنستانتین استانیسلاوسکی چهره معروف تئاتر روسیه بوده که تا آخرین روزهای زندگی‌اش (۱۹۳۸) سبک ویژه اجرایش را در همین سالن به روی صحنه می‌برده است.

این سالن عشق از دست رفته بولگاف بوده، به ویژه در سال‌های آخر زندگی کوتاهش چنان در فراق روزهای از دست رفته مخات بی‌قراری می‌کرده که نه تنها حکومت شوروی و عمالش بلکه همکاران نزدیکش را در این ناسپاسی سهیم می‌دیده است. اولین برخورد بولگاکف با ماموران ک.گ.پ در هفتم ماه می ۱۹۲۶ رخ می‌دهد. آن روز خانه وی تفتیش می‌شود و انها دفتر یادداشت‌های روزانه او را با خود می‌برند، دفتری که سطر سطر آن نشان از نارضایتی بولگاکف از وضع موجود دارد.

بولگاکف در یادداشت‌هایش نوشته: این تاریک‌ترین دوره زندگی من است. من و همسرم داریم از گرسنگی می‌میریم. مجبور شدم یک ذره آرد، روغن نباتی و سیب‌زمینی از عمویم قبول کنم. سرتاسر مسکو را دویده‌ام ولی کار پیدا نمی‌شود. (علامه‌زاده رضا، سیاحت‌نامه محرمانه، انتشارات نگاه، ۸۴، ص۱۱.)

این یادداشت‌ها برای اولین بار در سال ۱۹۹۱ پس از پیدا شدن در آرشیو هنری ک.گ.پ توسط کمیته حفاظت میراث نویسندگان منتشر شده که خود داستانی شنیدنی دارد، بولگاکف پس از سال‌ها بلاخره با وساطت افرادی بانفوذ مثل ماکسیم گورکی توانسته بود یادداشت‌های روزانه‌اش را از ک.گ.پ پس بگیرد. بولگاکف که یک پزشک بود پس از فارغ التحصیلی در سال ۱۹۱۷ در روستاهای دوردست به طبابت مشغول شد. او در اوایل دهه ۲۰ پس از انتشار چند کتاب و مقاله یک‌باره از پزشکی دست کشید و به صورت حرفه‌ای به نویسندگی مشغول شد.

نویسنده: احمد تهوری
منبع روزنامه ایران آذر ۱۳۹۳

چرا نظرتان را نمی نویسید؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

مطمئن باشید که نظرات شما بسیار دقیق مطالعه خواهد شد و به آن پاسخ خواهیم داد.
هر نظری که برای ما می‌نویسید قوت قلبی برای ما خواهد بود.
از شما متشکریم که با نظراتتان به ما انرژی لازم برای ادامه کار را می دهید.

enemad-logo