گفتوگو با حسین کربلایی طاهر (شاهین) نویسنده، مترجم و فیلمساز غبارروبی از چهره دوم مشاهیر
سایر محمدي
«گفتوگو با مشاهیر جهان» عنوان کلی مجموعهای است که در ایران تحت عنوان «آخرین مصاحبه و سایر گفتوگوها» با ژاک دریدا، کورت و انگات، ارنست همینگوی و خورخه لوئیس بورخس بهصورت مجلدات مستقل با ترجمه حسین کربلایی طاهر (شاهین) از سوی نشر آفتابکاران منتشر شد. حسین کربلایی طاهر متولد ۱۳۵۰ تهران، فیلمساز و مدرس سینما، عضو آکادمی سینما و تلویزیون کانادا و سابقه استادیاری در دانشکده فیلم یورک را دارد. وی که تحصیلاتش در رشته سینما را در دانشگاه یورک به پایان برده، فیلم بلند «برهنه تا شب» را ساخت که کاندیدای بهترین فیلم بلند داستانی در جشنواره بینالمللی فلستاف انگلستان و منتخب در بخش بینالملل بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر بود و حالا فیلم «این گروه تقریباً خشن» را در دست ساخت دارد. تألیفات او شامل این آثار میشود: سینمای اعتراض (نشر اختران)، سینمای آخرالزمانی (نشر شورآفرین)، زندگی سگی یک مرد دقیق (مجموعه داستان/ نشر شورآفرین) و رمان اسپیکتولاماسوس (نشر روانشناسی و هنر). وی در زمینه ترجمه نیز آثاری چون «گفتوگو با سم پکینپا» (نشر ققنوس)، هیچکاک به روایت هیچکاک (نشر ققنوس)، گفتوگو با آرتورپن (نشر شورآفرین) و سینمای ملودرام (نشر شورآفرین) را در کارنامهاش دارد.
آقای شاهین قبل از ترجمه و انتشار مجموعهای تحت عنوان کلی «آخرین مصاحبه و گفتوگوهای دیگر» از ژاک دریدا، ارنست همینگوی، کورت وانگات و… چند عنوان کتاب دیگر هم منتشر کرده بودید. مجموعه داستانی به اسم «زندگی سگی یک مرد دقیق» ترجمه کتاب «گفتوگو با آرتور پن» که از سوی نشر شورآفرین به بازار آمد.
من این مجموعه داستان کوتاه را نوشتم که در سال ۹۱ انتشارات شورآفرین منتشر کرده بود و چاپ دوم آن هم سال گذشته به بازار آمد. سال ۹۱ از کانادا به ایران آمدم وقتی تحصیلاتم را در رشته سینما تمام کردم. سال ۹۲ نخستین کتاب من ترجمه کتاب «گفتوگو با سم پکینپا» بود، سال ۹۴ «گفتوگو با آرتور پن»بود. بعد از آن، دو کتاب دیگر ترجمه کردم که یکی «هیچکاک به روایت هیچکاک» (نشر ققنوس) و دیگری «سینمای ملودرام» (نشر شورآفرین) بود. حالا هم کتاب دیگری در آستانه انتشار دارم تحت عنوان «خورخه لوئیس بورخس»، آخرین مصاحبه و سایر گفتوگوها که به بازار خواهد آمد.
مجموعه «گفتوگو با مشاهیر جهان» تا الآن توسط چهار- پنج ناشر منتشر شده است، البته هر ناشر چند عنوان از این مجموعه را منتشر کرده است. مثلاً «بورخس» را نشر نی منتشر کرد. نشر ققنوس «هاناآرنت» را، نشر ثالث «ری برادبری، بورخس، مارکز و…» را منتشر کرد و شما هم که با همکاری نشر آفتابکاران چهار عنوان را ترجمه و منتشر کردید. آیا در جریان بودید که علاوه بر شما مترجمان و ناشران دیگری هم روی این مجموعه کار میکنند؟
درست است، من میدانستم، اتفاقاً این موضوع با ناشر این مجموعه در میان گذاشته شد و ایشان هم نظرشان این بود که، این انتشاراتیها کار خودشان را میکنند و ما هم کار خودمان را. ناشر به این مجموعه علاقه داشت و میخواست که این مجموعه را منتشر کند و از من خواست این چند عنوان کتاب را ترجمه کنم و من هم چون به این چهرهها علاقهمند هستم خیلی هم خوشحال شدم که کتابهایی که درباره این شخصیتهاست ترجمه کنم.
این مجموعه آنقدر اهمیت دارد که چهار- پنج ناشر به سراغش بروند؟
خیلی این مجموعه اهمیت دارد. در واقع این مجموعه آخرین مصاحبههای این چهرههای برجسته جهان معاصر در عرصه فرهنگی، ادبی است.
نکات بسیار برجسته و جالب و مسائل بسیار زیبا از نحوه کار و زندگیشان، شیوه نگارششان، برخوردشان با مسائل عصر حاضر و… در این کتابها آمده است. مجموعهای است که ما از زاویه جدیدی با این شخصیتها روبهرو میشویم و شناخت بیشتری از آنها و طرز تفکرشان پیدا میکنیم. من فکر میکنم کتابهای این مجموعه جالب هستند و جایشان در کتابخانه هر کتابخوان و کتابدوستی خالی است.
از ویژگیهای این مجموعه این است که مصاحبهها در هر کتاب با فکر و برنامه انتخاب شده و تفکری پشت این مجموعه است. هر کتاب توسط فردی گردآوری شده که با آن شخصیت مصاحبه داشته و شناخت خوبی از آن نویسنده و آثارش در مقدمه کتاب بهدست داده که از جزئیات زندگی و خصوصیات شخصی و ویژگی آثارش اطلاعات خوبی به علاقهمندان میدهد.
درست است. همینطور است که شما عنوان میکنید. مصاحبهها خیلی خوب و حرفهای گرفته شده، شکل مصاحبهها با مصاحبههای معمول و مرسوم تفاوتهایی دارد. بهخاطر اینکه وقتی عنوان کتاب آخرین مصاحبه را یدک میکشد، در آخرین مصاحبههای این افراد، در دورهای از زندگیشان حرفهایی را میزنند که شاید صدها بار پیش از این مصاحبه گفته بودند، اما در این مصاحبهها، از زاویه دیگری در باره خودشان صحبت میکنند. گفتوگویی که ارنست همینگوی در این کتاب دارد به زیبایی مشهود و مشهور است. یا آنگونه که ژاک دریدا درباره خودش و کارهایش میگوید، در مصاحبههای دیگرش چنین فضایی نمیبینیم و مشهود نیست. این آخرین گفتوگوها زیبایی خاصی به این مجموعه میدهد.
در این مجموعه، همه شخصیتها نویسنده نیستند، مثلاً هانا آرنت، ژاک دریدا، لوتر کینگ…
عنوان کلی این مجموعه «گفتوگو با مشاهیر جهان» است. اما هر یک از این شخصیتها در حوزهای که فعالیت میکردند، بسیار تأثیرگذار بودند. مثلاً هانا آرنت و ژاک دریدا جزو چهرههایی بودند که در فلسفه و ادبیات قرن بیستم تأثیرانگارناپذیری داشتند. حتی در زندگی دیگران در قرن بیستم انسانهای تأثیرگذاری بودند.
چهار عنوان کتابی که شما از این مجموعه ترجمه کردید به انتخاب خودتان بود؟ چون سه عنوان «ری. بردبری» و «سلینجر» و «لوتر کینگ» را خانم سولماز دولتزاده برای نشر آفتابکاران ترجمه کردند که…
انتخاب کتابهای این مجموعه برای ترجمه آزاد بوده و ناشر هم دست ما را برای انتخاب باز گذاشته بود و من این چند شخصیت را انتخاب کردم بهدلیل اینکه خیلی دوستشان دارم، آثارشان را خواندم و در مواردی تحت تأثیرشان قرار گرفتم. مثلاً ارنستهمینگوی، در زمینه ادبیات داستانی فکر میکنم در نگاه من به مقوله ادبیات داستانی فوقالعاده تأثیر گذاشته است. خب طبیعی است وقتی میبینم چنین کتابی است، یا بورخس، دریدا و… ناخودآگاه دستم به سمت این کتابها دراز شد و آنها را برای ترجمه برداشتم.
از این مجموعه آیا کتاب دیگری در دست ترجمه با انتشار دارید؟
من الآن کتاب آخرین مصاحبه با بورخس را در دست آمادهسازی دارم.
آیا کتابی که نشر نی تحت عنوان «واپسین گفتوگو همراه با دو گفتو شنود دیگر» با ترجمه شایسته پیران منتشر کرده، دیدهاید و خواندهاید؟
خیر. من حتی به این ترجمه نگاه هم نکردم.
چرا؟ تعمداً نگاه نکردید؟
بله، چون هر مترجم از زاویهای خاص به موضوع نگاه میکند و در ترجمه سبک و زبان خاصی دارد که چگونه معنا، فضا و شیوه کار را منتقل کند. اینجا مسأله فقط برگردان واژهها و لغات یا جملات و اصطلاحات نیست. برای من مسألهای که در ترجمه مهم است، آن حس و حالی است که در فضای گفتوگو وجود دارد. زمانی که کتابی را برای ترجمه بهدست میگیرم، سعی میکنم تا حد امکان خودم را از تحت تأثیر قرار گرفتن فضای کار دیگران دور نگه دارم و تمام حواسم را متمرکز کنم روی کار و از زاویهای که فکر میکنم صحیحاست، کار ترجمه را شروع کنم.
کتابی که نگاه شما را تغییر داده باشد یا از منظر زیبایی شناختی، فلسفه، … برای شما جذابیت داشته ، کدام است؟
میتوانم بگویم، هر چهار کتابی که از این مجموعه ترجمه کردم، برایم جذابیتهای خاصی داشتند، در من تأثیر گذاشتند و مرا با نکات بسیار جدید و عمیقی آشنا کردند.
دریدا یکی از برجستهترین فیلسوفان قرن بیستم است که تئوریهایش در فلسفه پستمدرن و نقد ادبی از او چهرهای ممتاز و جهانی ساخت. ترجمهکتاب ژاک دریدا چه کمکی به شما میتوانست بکند؟
مصاحبه دریدا در این کتاب، مصاحبه خاصی است. این آخرین مصاحبهای است که دریدا با مجله لوموند داشت و بعد مصاحبهگر همان مصاحبه را در این کتاب آورده و در مقدمهاش به بسط و توضیح آن پرداخته است. چیزی که برای من جالب بود و آموزنده، یا به روایتی تأثیرگذار بوده، نگاه دریدا به زندگی است، آن مرحله از زندگی خودش. چون بعد از این مصاحبه زمان زیادی نگذشت که دریدا فوت کرد. دریدا نگاه خاصی به زندگی دارد. اینکه خودش چگونه با زندگی مواجه شده و در این مرحله از زیست خودش نگاهش به زندگی چگونه است و چه قضاوتی در این باره دارد. این برای من خیلی جالب بود و فکر میکنم برای خوانندگان کتاب هم جالب باشد.
کتاب دریدا، تنها کتابی است که عنوان دومی هم روی جلدش دارد: من مرگ خود را در نوشتن زندگی میکنم.
دقیقاً همینطور است. این عنوان دوم را من انتخاب کردم و بهناشر برای روی جلد پیشنهاد دادم که ایشان هم پذیرفت و آورد.
بهعنوان آخرین سؤال. آیا کتاب دیگری هم در دست تألیف دارید؟
من الآن نوشتن یک رمان را تمام کردهام و فکر میکنم در آینده نزدیک توسط نشر نگاه چاپ بشود. نام این رمان «ستاره رفتنی است، آسمان را دریاب» انتخاب شده است.
روزنامه ایران-۱۲/۴/۱۳۹۷