داستان «نيل»
احمد تهوري
كارشناس حوزه نشر
خاطرات تاريخ نشر ايران، هميشه در سينه بزرگاني جاي گرفته كه با حفظ و انتقال آن به نسلهاي آينده، سعي در نگاهداري و ماندگاري اين گنجينه و ميراث گرانبها داشتهاند. ناشراني چون «عبدالرحيم جعفري» بنيادگذار مؤسسه انتشاراتي اميركبير كه با تلاش و كوشش فراوان علاوهبر سالها فعاليت مستمر در عرصه انتشار و توليد كتابهاي ماندگار، با قلمي كردن خاطرات ارزشمند خود و نيز گفتوگوهاي شفاهي، موجب ماندگاري و ثبت اين خاطرهها شدهاند. خاطراتي كه همواره چراغ راه آينده بسياري از كساني خواهد بود كه به رمز و راز پرشكوه صنعت چاپ و نشر در اين سرزمين علاقه داشته و دارند. بزرگمرداني كه دغدغهشان كتاب، بوي كاغذ و عشقشان عطر دلانگيز جوهر است كه با صداي موزون دستگاه ماشين چاپ، كلمات سربي را بر بستر كاغذ رول ميفشاند تا بعد به هيئت كتاب درآيد. همه دلخوشي آنها اين بود كه كتاب به دور از هر ناراستي و كژي و بدون تسامحات چاپي و ويرايشي به دست خواننده برسد و به همين دليل است كه كتابهاي اينگونه ناشران بعد از گذشت سالها هنوز ارزش و اعتبار خود را دارند و در خاطرهها ماندگار شده است.
از جمله اين تلاشگران عرصه چاپ و نشر ميتوان به زنده يادان همايون صنعتيزاده (مؤسسه انتشارات فرانكلين در ايران)، سيد عبدالغفار طهوري (انتشارات طهوري كه به كتابخانه طهوري شهره است)، محمود كاشيچي (انتشارات گوتنبرگ)، عليرضا حيدري (انتشارات خوارزمي)، محمد زهرايي (نشر كارنامه) و دهها انتشاراتي فعال و كوشا كه شايد نوشتن نام همه آنها در اين مجال و مقال اندك كاري سخت باشد اما نقشه راهي كه آنان ترسيم كردند هنوز بعد از گذشت سالها راهنماي عملي علاقهمندان به نشر و كتاب در ايران است. ديرزماني بيش نبود كه هنوز پاي كتابفروشيها و انتشاراتيها به خيابان انقلاب (شاهرضاي سابق) باز نشده بود و ناشران در محلههايي چون بازار بينالحرمين، ناصرخسرو، شاهآباد، صفيعليشاه، مخبرالدوله و… مستقر بودند. مرحوم كاشيچي كه با تمهيدات خاص خود توانسته بود طرح اوليه نخستين پاساژ مستقل كتابفروشيها را در بازارچه كتاب تهران رقم بزند نقش بيبديلي در اين انتقال ايفا نمود.
… و اما ماجراي شكلگيري انتشارات «نيل» و كتابفروشي آن كه در حال حاضر با همان لوگوي سابق بر سردر تابلوي آن در خيابان انقلاب تهران و بعد از خيابان ۱۲ فروردين حضور دارد به سال ۱۳۳۴ برميگردد كه ابوالحسن نجفي، عبدالحسين آل رسول و مرحوم احمد عظيمي طرح اوليه آن را در مغازه كوچكي در بهارستان مقابل خيابان ژاله پيريزي كردند. اولين كتابي هم كه آنها به بازار نشر عرضه كردند كتابي بود با نام «ساده دل» اثر «ولتر» با ترجمه زندهياد محمد قاضي.
عبدالرحيم جعفري در كتاب خواندني و عبرتآموز «در جستجوي صبح» جلد اول، صفحه ۴۱۶ مينويسد: «انتشارات نيل با كوشش كساني چون احمد عظيمي، آل رسول، ابوالحسن نجفي، دكتر سيروس (پرهام) و دكتر مهدي پرهام و… اوايل كار با همكاري زندهياد دكتر فرهوشي در دكاني در خيابان بهارستان شروع به كار كرده بود. اين دكان متعلق به آقاي مهدي آذر يزدي بود كه او هم به آقاي فرهوشي واگذار كرده بود و همهشان مردماني صاحبنظر و اديب بودند و كارشان در اندك مدتي رونق گرفت.» جالب اينجاست كه فعاليت «نيل» چنان مؤسس انتشارات اميركبير را بر سر ذوق آورده بود كه «جعفري» بر فعاليت آنان غبطه ميخورد و از حيث رقابت با آنها فعاليت انتشاراتي خود را دوچندان ميكند اما همواره سرمايه خود را كه همانا كتابهاي اميركبير بوده براي فروش دراختيار «آل رسول» قرار ميدهد تا او در كتابفروشي «نيل» آنها را بفروشد. كاري كه «آل رسول» بعدها همواره از آن به نيكي ياد ميكند. «نيل» به روايتي تركيب سه حرف «ن»، «ي» و «ل» است كه از نام بنيانگذاران آن، نجفي، عظيمي و آل رسول به عاريت گرفته شده است.
بنيانگذاران «نيل» بعد از مدتي دفتر نشر خود را به مكان بزرگتري در ميدان مخبرالدوله نبش خيابان رفاهي منتقل ميكنند و اين درست زماني است كه تعداد ديگري از شركا از جمله دكتر مهدي پرهام و دكتر سيروس پرهام و محمد حسين عظيمي به جمع آنها ميپيوندند. حالا گروه تازه نفس مكاني در اختيار دارند كه مجللتر و بزرگتر از قبل است و ميتوانند به اندازه كافي و در حد توانشان بر پروسه انتشار كتابهاي جديدتر اثرگذاري بهتري داشته باشند. «نيل» با توجه به ظرفيتهاي بالقوه خود حالا در عرصه چاپ و نشر آثار ادبي حرفهاي بسياري براي گفتن دارد. اين انتشارات بعد از كودتاي ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، فضاي جديدي را به ويژه در نشر كتابهاي پيشرو و ادبيات داستاني رقم ميزند و پاتوق محافل روشنفكري و بسياري از نويسندگان و شاعراني ميشود كه فضاي خفقان زده بعد از كودتا را برنميتابيدند و با برپايي جلسات فرهنگي و ادبي حول محورهاي گوناگون بر غناي مباحث طرح شده ميافزودند. از دل همين بحثها و تبادل آرا و انديشههاي ادبي است كه به نوعي جريان نقد ادبي شكل منسجمتري به خود ميگيرد و آثار معتبري توليد ميشود. در آن هنگام بسياري از مترجمان، نويسندگان و شاعراني مانند احمد شاملو، نصرت رحماني، نادر نادرپور، فريدون مشيري، سياوش كسرايي، محمود اعتمادزاده (به آذين)، محمد قاضي، رضا سيد حسيني و بسياري ديگر كه در ترجمه رمان و نقدهاي ادبي حرفي براي گفتن داشتند از جمله پديدآورندگان آثاري هستند كه يا نخستين اثرشان يا مهمترين آن را در «نيل» چاپ ميكردند. اين مجموعههاي ادبي كه انتشارات «نيل» به نشر آنها همت ميگماشت در آن موقع بيسابقه بود. آثار و نوشتههاي غلامحسين ساعدي (۱۳۶۴-۱۳۱۴) همچون «عزاداران بَيَل»، «توپ»، «بيابان تاتارها»، ترجمههاي ماندگار محمد قاضي (۱۳۷۶-۱۲۹۲) از «ايگناتسيوسيلونه» نويسنده ايتاليايي (۱۹۷۸-۱۹۰۰) با نام «ماجراي يك پيشواي شهيد»، «دن كيشوت» اثر جاودان «سروانتس»، يا «طاعون» نوشته «آلبركامو» (۱۹۶۰-۱۹۱۳)، «سفر دور و دراز به وطن» شاهكار ديگري از «يوجين اونيل» نمايشنامهنويس آمريكايي (۱۹۵۳-۱۸۸۸) با ترجمه صفدر تقيزاده در سال ۱۳۳۷ و… همگي از جمله كتابهايي است كه در پيش از انقلاب با آرم «نيل» منتشر گرديد. همچنين كتابهاي چند جلدي «زمين نوآباد»، «دُن آرام» از نويسنده روس «شولوخوف» با ترجمه «به آذين» و نيز مجموعههاي «ژان كريستف» و «جان شيفته» نوشته «رومن رولان» آثاري بودند كه نسلهاي قبل و بعد از انقلاب با خواندن آن به خود باليدهاند.
* انتقاد كتاب
انتشارات «نيل» در سالهاي دهه ۳۰ مجلهاي با نام «انتقاد كتاب» را منتشر ميكرد.
زندهياد رضا سيد حسيني درباره اين مجله خواندني ميگفت اين جريده كوچك حاصل بحثهاي بزرگي بود كه در دل «نيل» و محافل و پاتوقهاي مرتبط با آن شكل ميگرفت. «انتقاد كتاب» شامل ترجمه، نقد داستان و نقد شعر نيز بود و بسياري از نويسندگان و منتقدان بنام با آن همكاري ميكردند. «در شماره چهارم آن كه در آذر و دي سال ۱۳۴۴ منتشر شد مطالبي از رضا سيد حسيني، مصطفي رحيمي، بهرام بيضايي، رضا براهني و يدالله رويايي ديده ميشد كه در پشت جلد مجله تبليغ كتاب «دُن آرام» با ترجمه «به آذين» به چشم ميخورد.» (پيام حيدر قزويني – روزنامه شرق) «انتقاد كتاب» در حدود ۵۰ شماره منتشر شد و هر شماره آن با استقبال زيادي روبرو ميشد. «علي ميرزايي» سردبير مجله نگاه نو در سالهاي اخير در ابتكاري دوباره مجله «انتقاد كتاب» را به همراه اين نشريه منتشر كرد كه در همان قطع و اندازه سابق بود. «نيل» همچنين در حدود يك سال مجلهاي ديگر را با نام «صدف» منتشر ميكرد كه بهرام صادقي و تقي مدرسي مسئوليت آن را برعهده داشتند. البته صدف نشريه مستقلي بود كه هزينه انتشار آن را «نيل» ميپرداخت.
* كتاب زمان
در سال ۱۳۴۴ ابوالحسن نجفي به فرانسه ميرود و سهم خود را از «نيل» به احمد عظيمي واگذار ميكند. جهانگير منصور فرزند «محمد جعفر منصور» معروف به ادب كه خود نيز از پيشكسوتان تاريخ نشر كتاب در ايران است و سالها در «نيل» فعاليت كرده، ميگويد: «وقتي آقاي احمد عظيمي سهام ديگران را خريد، شد مالك مطلق… خودش رفت دنبال كارهاي ديگر. آقاي آل رسول هم كه براي ادامه تحصيل رفته بود به انگلستان… ما تا سال ۱۳۴۶ «نيل» را اداره كرديم و نگذاشتيم نشر و كتابفروشي «نيل» تعطيل شود و اين دوره، پررونقترين دوران «نيل» بود. در همين اثنا آقاي آل رسول از انگلستان برگشت و از من خواست «نيل» را رها كنم و در مؤسسه انتشاراتي تازهاي به نام «كتاب زمان» همكار او باشم.» (تاريخ شفاهي نشر – ققنوس – چاپ اول ۱۳۸۲). نام زمان را خود آل رسول براي انتشاراتي جديدش انتخاب ميكند. اين كه چه حوادثي رخ ميدهد كه منجربه جدايي طيف قديم «نيل» از آن ميشود موضوعي است كه محور گفتار ما نيست ولي قدر مسلم اين كه در طول فعاليتهاي اقتصادي و فرهنگي در يك مؤسسه همواره ظهور و بروز اختلاف سليقه امري است طبيعي و انتشارات «نيل» هم از اين قاعده مصون نماند و «جهانگير منصور» كه كارهاي چاپ و نسخهپردازي و ويرايش كتابهاي «نيل» را انجام ميداد به همراه «محسن بخشي» يكي از قديميترين فروشندگان كتاب در تهران، در سال ۱۳۴۶ همراه «آل رسول» اقدام به راهاندازي «كتاب زمان» ميكنند. محل اين كتابفروشي در خيابان نادري بود. يكي ديگر از همكاران آل رسول كه از شاگردان او بود، فردي به نام «اسماعيل جنتي» است كه در راهاندازي «كتاب زمان» حضور مؤثري دارد و نقش فعالي ايفا ميكند.
مرحوم «جلال آل احمد» در زمره كساني بود كه دلش نميخواست فعاليت نشر «نيل» متوقف شود و به جهانگير منصور توصيه ميكند حيف است «نيل» ديگر كتابي منتشر نكند. اما ظاهراً سير حوادث طور ديگري در حال رقم خوردن است. «كتاب زمانيها» در سال ۱۳۴۷ نخستين كتاب خود را با نام «نون والقلم» از جلال آل احمد منتشر ميكنند و بدين ترتيب از دل «نيل»، «زمان» به وجود ميآيد كه دستاندركاران آن ميخواستند «نيل» ديگري را وارد عرصه نشر كنند. به دنبال آن، انتشار آثار ديگري از غلامحسين ساعدي، مصطفي رحيمي و ابوالحسن نجفي در دستور كار كتاب زمان قرار ميگيرد. شركاي اوليه كتاب زمان عبارت بودند از عبدالحسين آل رسول، رضا سيدحسيني و جهانگير منصور. هرچند «مصطفي رحيمي» هم سهم اندكي در اين شراكت داشت ولي او از آن دست نويسندگاني بود كه علاقه زيادي داشت كتابهاي نزديك به مشرب فكري خود را منتشر كند. هرچند اين همراهي دولت مستعجل بود و رحيمي ديگر همكاري خود را با «كتاب زمان» ادامه نداد و از آنها جدا ميشود.
«آل رسول» با توجه به تجاربي كه در «نيل» كسب كرده و اندوخته بود آن را در كتاب زمان به كار بست. شاعران و نويسندگان آن دوره به همين دليل جذب «كتاب زمان» شدند و ميخواستند كتابهايشان در آنجا چاپ شود. احمد شاملو، بهرام صادقي، اكبر رادي، هوشنگ گلشيري و… از آن دسته از نويسندگان و شاعراني بودند كه كتابهايشان را براي چاپ به «زمان» دادند. در اين ميان انتشار كتابهاي غلامحسين ساعدي، با استقبال بسياري روبرو ميشود. در نشر زمان حالا رضا سيد حسيني درباره آثار ادبي نظر ميدهد و رابطه مناسب و حسنهاي با اهل قلم برقرار ميكند.
در حال حاضر خيليها كه براي خريد كتاب به كابفروشي «نيل» در خيابان انقلاب مراجعه ميكنند شايد از گذشتههاي پرشكوه آن بيخبر باشند. در كتابفروشي «نيل» ديگر از كتابهاي معروف به «پوست ماري» اين انتشارات خبري نيست. همچنين از كتابهايي چون «جان سخت»، «گارد جوان»، «آخرين نفر» و… كه همگي آنها به نوعي يادآور خاطرات نوستالژيك نسلهاي اول انقلاب و پيش از انقلاب است. تفاوت اين «نيل» با آن «نيل» مرا به ياد بيتي از مولانا مياندازد كه گفت: «قرنها بگذشت و اين قرن نوييست / ماه آن ماه است، آب آن آب نيست.»