دنیای رازآلود بزرگان
فاطیما احمدی*
درباره مجموعه کتابهای گفتگو با مشاهیر جهان
مجموعه گفتوگو با مشاهیر جهان، سری کتابهایی است که شامل آخرین گفتوگو با چهرههای مطرح ادبیات، هنر، فلسفه و تاریخ جهان است. نشر «آفتابکاران» از این مجموعه چنددهجلدی، تاکنون این کتابها را با ترجمه سولماز دولتزاده و حسین کربلاییطاهر منتشر کرده: ارنست همینگوی، ژاک دریدا، جی.دی.سلینجر، مارتین لوترکینگ، کورت ونهگات، ری بردبری، گابریل گارسیا مارکز و خورخه لوئیسبورخس.
هر خوانندهای همیشه با این پرسش مواجه میشود که مشاهیر بزرگ در دنیای پررمزوراز خود با چه دغدغههایی مواجه بودهاند؟ اینکه مثلا همینگوی چرا بهطور ایستاده مینوشته، درحالی که تنها وسیله مورد استفاده او تنها یک تختهشاسی بوده است یا اینکه چطور خالق «پیرمرد و دریا» زمانی که این شاهکار را به پایان برده، دچار دریازدگی میشود؛ درحالی که فرسنگها از دریا فاصله داشته است. همه اینها و سوالات بیشماری چهبسا میتواند برای خوانندگان هر یک از کتابهای این نویسندهها جزو دغدغههای آنان بوده که شاید هیچگاه پاسخی برای آنها نیافتهاند. البته چهبسا در هر کدام از این کتابها خواننده با دریافت ذهنی خود بهدنبال پاسخی فراخور خویش به جستوجوی یافتههایش از این بزرگان باشد اما قدر مسلم اینکه کسانی که «سلاخخانه شماره پنج» ونهگات، «تبصره ۲۲» جوزف هلر، «ناتوردشت» سلینجر، «پیرمرد و دریا» همینگوی و دیگر آثار پربار ژاک دریدا و ری بردبری یا «صدسال تنهایی» مارکز را خوانده و یا در هزارتوهای بورخس گرفتار آمدهاند، میدانند که بیشک گفتوگو با این بزرگان تا حد زیادی لذتبخش است.
همینگوی در آخرین و یکی از معدود گفتوگوهایش، داستاننویسی را ثمره روزنامهنگاری میداند و هردو را لازم و ملزوم یکدیگر. و اوج کتاب آنجاست که خبرنگاران به هر دری میزنند که با او گفتوگو کند و در این میان خبرنگار هفتهنامه «استار» این اقبال را مییابد که با همینگوی به گفتوگو بنشیند؛ او در بعدازظهری سرزده به خانه همینگوی میرود و با او گفتوگو میکند. همینگوی به او میگوید: «بدون اجازه به خانه من آمدی. این درست نیست.» و لاکهارت خبرنگاری که سرزده به دیدار او رفته با یادآوری جایی که زمانی او کار میکرده یعنی هفتهنامه استار، جواز حضور در خانه پیرمرد را به دست میآورد و هرچند ارنست او را به منزلش راه میدهد اما با خنده به او میگوید که این کارش درست نیست.
در دیگر کتاب از این مجموعه جان بارنباوم خبرنگار روزنامه فرانسوی «لوموند» آخرین مصاحبه ژاک دریدا را از او میگیرد. او بدون مقدمه از دریدا درباره فرجام زندگی میپرسد و اینکه آیا از مرگ نمیترسد؟ و پاسخ فیلسوف فرانسوی بسیار معماگونه بهنظر میرسد. او میگوید از مرگ هراسی ندارد اما اینکه دیگر زندگی نخواهد کرد برایش عذابآور خواهد بود. و از همان ابتدای مصاحبه دریدا سعی میکند به گفتوگویش رنگوبوی وصیتنامه بخشد؛ تصدیق مرگی که بهزودی فراخواهد رسید.
کورت ونهگات در آخرین گفتوگویش از نحوه چگونگی نوشتن «سلاخخانه شماره پنج» میگوید و اینکه او سربازی در جبهه جنگ جهانی دوم بوده و شاهد بیمدعای کشتار بزرگ شهر «درسدن» در آلمان. و از همینجاست که ایده اصلی این کتاب در ذهن او شکل میگیرد. جایی که ونهگات مدتها در آنجا در یک انبار گوشت و در میان جنازههای بیجان قربانیان بمباران شهر درسدن دستوپا میزده و بهصورت روزمزد جنازهها را پیدا میکرده و تحویل سردخانهها میداده است. او کهنهسرباز جنگی است که فرجام خوشی ندارد. در بخش دیگری از مصاحبه ونهگات، او همراه یکی دیگر از نویسندگان برجسته یعنی جوزف هلر به پرسشهایی درباره چگونگی فرایند نویسندهشدن و تشکیل کلاسهای آموزش نویسندگی پاسخ میدهند و اینکه آیا این کارگاهها تاثیری بر فرایند کشف و استعدایابی افراد دارند یا نه. پاسخهای ونهگات و هلر بهعنوان نویسندگان بزرگ قرن پاسخهای درخور تاملی است که چهبسا میتواند چراغ راه بسیاری از دانشجویان و علاقهمندان به داستاننویسی قرار بگیرد. ونهگات در این کتاب از اهمیت خانواده بزرگ و از تنهایی انسان معاصر بسیار سخن میگوید.
دیگر کتاب این مجموعه گفتوگوهایی است با جی.دی.سلینجر خالق «ناتوردشت»، «تیرهای سقف را بالا بگذارید، نجاران » و نیز «دلتنگیهای نقاش خیابان چهلوهشتم». این کتاب با مقدمهای از دیوید استریتفلد آغاز میشود. آنجا که او را جادوگر شهر «اُز» ادبیات آمریکا مینامد چراکه مردم کویوبرزن مشتاقانه علاج دردهایشان را در ملاقات با او جستوجو میکنند و خبرنگاران بسیاری به هر دری میزنند تا از او خبری تازه به روزنامههایشان بدهند. سلینجر که تا پایان عمرش به معمایی برای بسیاری از علاقهمندانش بدل شده بود در این کتاب بالاخره مجبور میشود به پرسش برخی از هوادارانش که از راههای صعبالعبور مشرف به خانهاش را بهسختی و مرارت پیمودهاند، پاسخهای کوتاهی بدهد. بخش پایانی کتاب اعترافات جووانا اسمیت راکوف، فردی است که مدتهای مدیدی از طرف سلینجر به نامههای علاقهمندان او پاسخ میداده است. اعترافات این فرد جذابیتی دوچندان به این کتاب داده است.
مصاحبههای ری بردبری در فاصله زمانی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ انجام شده است. بردبری نویسنده محبوب بسیاری از آمریکاییها است. او با ذکاوت و اشتیاق در این کتاب با زندگینامهنویسش (سام ولر) از ادبیات، سفرهای فضایی، معماری و میراثش سخن میگوید. او برای ما بهراستی از دغدغههایش سخن میگوید و دست آخر فریاد میزند که برای تخریب یک فرهنگ لازم نیست کتابها را نابود کنید، کافی است کاری کنید مردم از کتابخواندن دست بردارند.
ششمین کتاب از این مجموعه گفتوگو با دکتر مارتین لوترکینگ (جونیور) است. او یکی از مدافعان حقوق سیاهان آمریکا است که در این گفتوگو از دغدغهها و نگرانیهایش از جامعه آمریکا سخن میگوید. جالبترین بخش این کتاب آنجاست که او در پاسخ به خوانندگان یک مجله (ابونی) که مختص سیاهپوستان است از آزادی بیان و حق برابری سیاهان دفاع میکند.
* روزنامهنگار-روزنامه آرمان ۱۳۹۷/۰۳/۲۰